هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند خرد، عشق، هستی، فنا، و حقیقت می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند شراب، آیینه، موج، و اشک برای بیان احساسات و تفکرات عمیق خود استفاده کرده است. متن به دنبال کشف حقیقت از طریق عشق و عرفان است و بر ناپایداری دنیا و اهمیت درک لحظه‌ها تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اصطلاحات مورد استفاده نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری دارند.

غزل شمارهٔ ۴۴۹

چشم خرد آیینهٔ جام می ناب است
ابروی سخن در شکن موج شراب است

آگاهی دل می‌طلبی ترک هنرگیر
کز جوهر خود بر رخ آیینه نقاب است

بیتاب فنا آن همه‌کوشش نپسندد
شبگیرشررها همه یک لحظه شتاب است

عارف به خدا می‌رسد ازگردش چشمی
در نیم نفس بحر هماغوش حباب است

کیفیت توفانکدهٔ‌گریه مپرسید
در هر نم اشکم دو جهان عالم آب است

این بحرگداز جگر سوخته دارد
آبی‌که تو داری به نظر اشک‌کباب است

چون سیهی دولت به‌کسی نیست مسلم
پیداست‌که هر نقش نگین نقش برآب است

خوش باش‌که در میکدهٔ نشئهٔ تحقیق
مینایی اگر هست همان رنگ شراب است

بی‌جنبش دل راه به جایی نتوان برد
یکسر جرس قافلهٔ موج حباب است

در محفل قانون نواسنجی عشاق
گوشی‌که ادا فهم نشدگوش رباب است

تا سرمه نگشتیم به چشمش نرسیدیم
در بزم خموشان نفس سوخته باب است

دل چیست‌که با خاک برابر نتوان‌کرد
بی‌روی تو تا خانهٔ آیینه خراب است

دانش همه غفلت شود از عجز رسایی
چون تار نظرکوتهی آرد رگ خواب‌است

بیدل اگر افسرده دلی جمع کتب کرد
در مدرسهٔ دانش ما جلد کتاب است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.