هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حالات روحی و عرفانی خود سخن می‌گوید. او از جسم و دنیای مادی گریزان است و به روح و معنویت روی آورده است. شاعر خود را همچون آینه‌ای می‌داند که رازها را آشکار می‌کند، اما از بیان آن‌ها خودداری می‌کند. او از دنیای مادی فاصله گرفته و به عرفان و معنویت نزدیک شده است. شاعر همچنین از قدرت خداوند و تأثیر آن بر زندگی خود سخن می‌گوید و خود را همچون ابری می‌داند که بر چرخ وفا می‌بارد و باعث رشد و شکوفایی می‌شود.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۸۶

چون آیِنِهٔ رازْنِما باشد جانَم
تانَم که نگویم، نَتَوانَم که ندانم

از جسمْ گُریزان شُدم، از روحْ به پَرهیز
سوگند نَدانَم، نه ازینم نه از آنَم

ای طالِبِ بو بُردنْ شَرط است بِمُردن
زنده مَنِگَر در من، زیرا نه چُنانَم

اَنْدَر کَژی‌‌‌‌‌ام ‌مَنْگَر، وین راست سُخَن بین
تیر است حَدیثِ من و مَنْ هَمچو کَمانَم

این سَر چو کَدو بر سَر، وین دَلْقْ تَنِ من
بازارِ جهان در، به کِه مانَم؟ به کِه مانَم؟

وان­گاه کَدو بر سَرِ منْ پُر زِ شرابی
دارَمْش نِگوسار، ازو من نَچَکانَم

وَرْ زان که چَکانَم، تو بِبین قُدرتِ حَق را
کَزْ بَحرْ بِدان قَطرهٔ جواهر بِسِتانَم

چون ابرِ دو چَشمَم بِسِتَد جوهرِ آن بَحْر
بر چَرخِ وَفا آید این ابرِ رَوانَم

در حَضرتِ شَمسُ الْحَقِ تبریز بِبارَم
تا سوسن‌ها ‌رویَد بر شکلِ زَبانَم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.