هوش مصنوعی:
متن شعری است که در آن شاعر از زیبایی و جذابیت معشوق سخن میگوید و از لحظات عاشقانه و وصال با او صحبت میکند. شاعر از طبیعت و عناصر آن مانند خورشید، ماه و گلها برای توصیف معشوق استفاده میکند و آرزو میکند که در سایهی عشق او به آرامش برسد.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عاشقانه و شاعرانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴۸۵
صُبح است و صَبوح است، بَرین بامْ بَرآییم
از ثَوْر گُریزیم و به بُرجِ قَمَر آییم
پیکارْ نَجوییم، وَزْ اَغیارْ نگوییم
هنگامِ وصال است، بِدان خوش صُوَر آییم
رویِ تو گُلِستان و لَبِ تو شِکَرِسْتان
در سایهٔ این هر دو همه گُلْشِکَر آییم
خورشیدِ رُخِ خوبِ تو چون تیغ کَشیدهست
شاید که به پیشِ تو چو مَهْ شبْ سِپَر آییم
زُلفِ تو شَبِ قَدْر و رُخِ تو همه نوروز
ما واسطهٔ روز و شَبَش چون سَحَر آییم
این شکل ندانیم که آن شکل نِمودی
وَرْزان که دِگرگونه نِمایی، دِگَر آییم
خورشیدِ جهانی تو و ما ذَرّهٔ پنهان
دَرتاب دَرین روزَن، تا در نَظَر آییم
خورشیدْ چو از رویِ تو سَرگشته و خیرهست
ما ذَرّه عَجَب نیست که خیره نِگَر آییم
گفتم چو بیایید، دو صد دَر بِگُشایید
گفتند که این هست، ولیکِن اگر آییم
گفتم که چو دریا به سویِ جویْ نَیایَد
چون آب رَوانْ جانِبِ او در سَفَر آییم
ای ناطِقهٔ غَیب تو بَرگوی که تا ما
از مُخْبِر و اِخْبارِ خوشَت، خوش خَبَر آییم
از ثَوْر گُریزیم و به بُرجِ قَمَر آییم
پیکارْ نَجوییم، وَزْ اَغیارْ نگوییم
هنگامِ وصال است، بِدان خوش صُوَر آییم
رویِ تو گُلِستان و لَبِ تو شِکَرِسْتان
در سایهٔ این هر دو همه گُلْشِکَر آییم
خورشیدِ رُخِ خوبِ تو چون تیغ کَشیدهست
شاید که به پیشِ تو چو مَهْ شبْ سِپَر آییم
زُلفِ تو شَبِ قَدْر و رُخِ تو همه نوروز
ما واسطهٔ روز و شَبَش چون سَحَر آییم
این شکل ندانیم که آن شکل نِمودی
وَرْزان که دِگرگونه نِمایی، دِگَر آییم
خورشیدِ جهانی تو و ما ذَرّهٔ پنهان
دَرتاب دَرین روزَن، تا در نَظَر آییم
خورشیدْ چو از رویِ تو سَرگشته و خیرهست
ما ذَرّه عَجَب نیست که خیره نِگَر آییم
گفتم چو بیایید، دو صد دَر بِگُشایید
گفتند که این هست، ولیکِن اگر آییم
گفتم که چو دریا به سویِ جویْ نَیایَد
چون آب رَوانْ جانِبِ او در سَفَر آییم
ای ناطِقهٔ غَیب تو بَرگوی که تا ما
از مُخْبِر و اِخْبارِ خوشَت، خوش خَبَر آییم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.