هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از حالات روحی و عاطفی خود سخن میگوید. او احساس سردرگمی و بیخبری از خود و اطرافش دارد، گویی در دنیایی از ابهام و ناآگاهی به سر میبرد. او از عشق، مستی، و بیخبری از اسرار زندگی میگوید و خود را درگیر مفاهیمی مانند ترازو، بازار، و طومار میبیند که نمادهایی از تعادل، تجارت، و نوشتن هستند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که از بسیاری چیزها بیخبر است و در حالتی از سردرگمی و بیقراری به سر میبرد.
رده سنی:
18+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۴۸۷
امروزْ چُنانم که خَر از بار ندانم
امروزْ چُنانم که گُل از خار ندانم
امروزْ مرا یارْ بدان حالْ زِ سَر بُرد
با یارْ چُنانم که خود از یار ندانم
دی باده مرا بُرد زِ مَستی به دَرِ یار
امروزْ چه چاره؟ که دَر از دار ندانم
از خوف و رَجا پارْ دو پَر داشت دلِ من
امروزْ چُنان شُد که پَر از پار ندانم
از چهرهٔ زارِ چو زَرَم بود شِکایَت
رَستَم زِ شِکایَت، چو زَر از زار ندانم
از کارِ جهانْ کور بُوَد مَردمِ عاشق
اما نه چو من خود که کَر از کار ندانم
جولاههٔ تَردامَنِ ما تار بِدَرّید
می گفت زِ مَستی کهتر از تار ندانم
چون چَنگَم، از زَمزَمهٔ خود خَبَرم نیست
اسرار هَمیگویم و اسرار ندانم
مانندِ تَرازو و گَزَم من، که به بازار
بازار هَمیسازم و بازار ندانم
در اِصْبَعِ عشقم، چو قَلَمْ بیخود و مُضْطَر
طومارْ نِویسَم من و طومار ندانم
امروزْ چُنانم که گُل از خار ندانم
امروزْ مرا یارْ بدان حالْ زِ سَر بُرد
با یارْ چُنانم که خود از یار ندانم
دی باده مرا بُرد زِ مَستی به دَرِ یار
امروزْ چه چاره؟ که دَر از دار ندانم
از خوف و رَجا پارْ دو پَر داشت دلِ من
امروزْ چُنان شُد که پَر از پار ندانم
از چهرهٔ زارِ چو زَرَم بود شِکایَت
رَستَم زِ شِکایَت، چو زَر از زار ندانم
از کارِ جهانْ کور بُوَد مَردمِ عاشق
اما نه چو من خود که کَر از کار ندانم
جولاههٔ تَردامَنِ ما تار بِدَرّید
می گفت زِ مَستی کهتر از تار ندانم
چون چَنگَم، از زَمزَمهٔ خود خَبَرم نیست
اسرار هَمیگویم و اسرار ندانم
مانندِ تَرازو و گَزَم من، که به بازار
بازار هَمیسازم و بازار ندانم
در اِصْبَعِ عشقم، چو قَلَمْ بیخود و مُضْطَر
طومارْ نِویسَم من و طومار ندانم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.