هوش مصنوعی: این متن به مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی مانند درد دل، جستجوی حقیقت، آزادی، نادانی انسان در برابر دنیا، و مرگ می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند آیینه، آب، و حباب برای بیان مفاهیم استفاده کرده و به انتقاد از دنیاپرستی و غرور انسان‌ها پرداخته است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۶۸

تا نفس باقی است دردل ر‌نگ‌کلفت مضمراست
آب این آیینه‌ها یکسرکدورت‌پرور است

فکر آسودن به شور آورده است این بحر را
در دل هر قطره جوش آرزوی‌گوهر است

ساز آزادی همان گرد شکست آرزوست
هرقدر افسرده گردد رنگ سامان پر است

ای حباب بیخبر از لاف هستی دم مزن
صرف‌کم دارد نفس را آنکه آبش بر سر است

دستگاه‌کلفت دل نیست جز عرض‌کمال
چشمهٔ آیینه‌گر خاشاک درد جوهر است

اهل دنیا عاشق جاهند از بی‌دانشی
آتش سوزان به چشم‌کودک نادان زر است

مرگ ظالم نیست غیر از ترک سودای غرور
شعله ازگردنکشی‌کر بگذرد خاکستر است

راز ما صافی‌دلان پوشیده نتوان یافتن
هرچه دارد خانهٔ آیینه بیرون در است

می‌ کند زاهد تلاش صحبت میخوارگان
این هیولای جنون امروز دانش پیکر است

درطلسم حیرت ما هیچ‌کس را بارنیست
چشم قربانی‌کمینگاه خیال دیگر است

گاه‌گاهی گریه منع انفعالم می‌کند
جبهه‌کم دارد عرق روزی‌که مژگانم تر است

بیدل از حال دل‌کلفت نصیب ما مپرس
وای برآیینه‌ای‌کان رانفس روشنگر است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۶۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.