هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیقی مانند عشق، حقیقت، تناقض‌های وجودی و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند آیینه (نماد خودشناسی)، حقیقت پنهان، و ناتوانی در درک کامل یار (معشوق یا خدا) سخن می‌گوید. همچنین به تلاش‌های بی‌ثمر انسان در فهم حقایق عالم و وابستگی به ظواهر اشاره دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربه دارد. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان نمادین برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۱

اوگفتن ما وتو به هر رنگ ضرور است
اینش مکن اندیشه‌که او از همه دور است

آیینهٔ تنزیه وکدورت چه خیال است
جایی‌که بطون منفعل افتاد ظهور است

واداشته افسانه‌ات از فهم حقیقت
این پنبهٔ گوشت اثر آتش طور است

یاران به تلاش من مجهول بخندید
او در بر و من دربه‌در، آخر چه شعور است

بر صبحدم‌گلشن ایجاد منازید
هنگامهٔ بنیاد تبسمکده شوراست

دمسردی یاران جهان چند نهفتن
دندان به هم خوردهٔ سرمازده عور است

از شخص به تمثال تسلی نتوان شد
زحمتکش صیقل نشوی آینه‌کور است

جایی‌که خموشی‌ست سرو برگ سلامت
هرگاه زبان بال‌گشاید پر مور است

پرغره نباشید چه تحقیق وچه‌تقلید
اینها همه بیحاصلی عشق غیور است

بیدل به تو درهیچ مکان راه نبردیم
آیینه سراب است‌که تمثال تو دور است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.