هوش مصنوعی:
این متن شعری است که بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و عرفانی است. شاعر از جدایی و فراق سخن میگوید و از تلاشهای بیثمر خود برای رسیدن به معشوق یا حقیقت عرفانی میگوید. او از رنجها و سختیهایی که متحمل شده است، سخن میگوید و در نهایت به این نتیجه میرسد که تنها راه نجات، رسیدن به سرچشمهی حقیقت است.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۴۹۰
از شهرِ تو رفتیم تو را سیر ندیدیم
از شاخِ درختِ تو، چُنین خامْ فُتیدیم
در سایهٔ سَروِ تو مَها سیر نَخُفتیم
وَزْ باغِ تو از بیمِ نگهبانْ نَچَریدیم
بر تابهٔ سودایِ تو گشتیم چو ماهی
تا سوخته گشتیم، وَلیکِن نَپَزیدیم
گشتیم به ویرانه به سودایِ چو تو گنج
چون مار به آخِر به تَکِ خاک خَزیدیم
چون سایه گُذشتیم به هر پاکی و ناپاک
اکنون به تو مَحْویم، نه پاک و نه پَلیدیم
ما را چو بِجویید، بَرِ دوست بِجویید
کَزْ پوستْ فَناییم و بَرِ دوستْ پَدیدیم
تا بر نَمَک و نانِ تو انگشت زَدَسْتیم
در فُرقَت و در شورْ بَسْ انگشت گَزیدیم
چون طَبْلِ رَحیل آمد و آوازِ جَرَسها
ما رَخت و قُماشاتْ بر اَفْلاک کَشیدیم
شُکر است که تِریاقِ تو با ماست، اگر چه
زَهری که همه خَلْق چَشیدند، چشیدیدم
آن دَم که بُریده شُد ازین جویِ جهانْ آب
چون ماهیِ بیآب، بَرین خاکْ طَپیدیم
چون جویْ شُد این چَشم، زِ بیآبیِ آن جویْ
تا عاقِبَۃُ الْاَمْر به سَرچَشمه رَسیدیم
چون صَبْر فَرَج آمد و بیصَبْر حَرَج بود
خاموش مَکُن ناله، که ما صبر گُزیدیم
از شاخِ درختِ تو، چُنین خامْ فُتیدیم
در سایهٔ سَروِ تو مَها سیر نَخُفتیم
وَزْ باغِ تو از بیمِ نگهبانْ نَچَریدیم
بر تابهٔ سودایِ تو گشتیم چو ماهی
تا سوخته گشتیم، وَلیکِن نَپَزیدیم
گشتیم به ویرانه به سودایِ چو تو گنج
چون مار به آخِر به تَکِ خاک خَزیدیم
چون سایه گُذشتیم به هر پاکی و ناپاک
اکنون به تو مَحْویم، نه پاک و نه پَلیدیم
ما را چو بِجویید، بَرِ دوست بِجویید
کَزْ پوستْ فَناییم و بَرِ دوستْ پَدیدیم
تا بر نَمَک و نانِ تو انگشت زَدَسْتیم
در فُرقَت و در شورْ بَسْ انگشت گَزیدیم
چون طَبْلِ رَحیل آمد و آوازِ جَرَسها
ما رَخت و قُماشاتْ بر اَفْلاک کَشیدیم
شُکر است که تِریاقِ تو با ماست، اگر چه
زَهری که همه خَلْق چَشیدند، چشیدیدم
آن دَم که بُریده شُد ازین جویِ جهانْ آب
چون ماهیِ بیآب، بَرین خاکْ طَپیدیم
چون جویْ شُد این چَشم، زِ بیآبیِ آن جویْ
تا عاقِبَۃُ الْاَمْر به سَرچَشمه رَسیدیم
چون صَبْر فَرَج آمد و بیصَبْر حَرَج بود
خاموش مَکُن ناله، که ما صبر گُزیدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.