هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از افتادن در آب، نوشیدن آب، و احساس شادی و آزادی سخن می‌گوید. او از عشق، دلداری، و پیروزی در زندگی صحبت می‌کند و خود را در اوج و موج دریا و تحت حکم مولای خود می‌بیند. شاعر از کوکب می‌خواهد که لب بگشاید و شرحی بر وفق میعادش بیان کند. هر ذره و پره در جستجوی زارشادش است و او خود را استاد می‌داند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۱۴۹۴

افتادم، افتادم، در آبی افتادم
گَر آبی خوردم من، دِلْشادم، دِلْشادم

بر دَفْ نی، بر نِی نی، یک لحظه بیگارم
بر خُم نی، بر می نی، پیوسته بُنیادم

در عشقِ دِلْداری، مانندِ گُلْزاری
جان دیدم، جان دیدم، دل دادم، دل دادم

میْ خوردم، میْ خوردم، در شَهرت میْ گردم
سَرتیزم، سَرتیزم، پُربادم، پُربادم

گَر خودَم، گَر جوشَن، پیروزم، پیروزم
گَر سَروُم، گَر سوسن، آزادم، آزادم

از چَرخی، از اوجی، بر بَحْری، بر موجی
خوش تَختی، خوش تَختی، بِنْهادم، بِنْهادم

مولایم، مولایم، در حُکْمِ دریایم
در اوجَش، در موجَش، مُنْقادم، مُنْقادم

ای کوکَب ای کوکب بُگْشا لب، بُگْشا لب
شَرحی کُن، شَرحی کُن، بر وَفْقِ میعادم

هر ذَرّه، هر پَرّه، می‌جویَد، می‌گوید‌
زِارْشادَش، زِارْشادَش، اُستادم، اُستادم
وزن: مفعولن مفعولن مفعولن مفعولن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.