هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق و عاشقی سخن می‌گوید و مخاطب را به دوری از افراد بدنام و پیوستن به راه عشق حقیقی دعوت می‌کند. شاعر از مفاهیمی مانند صبر، فداکاری، و رهایی از قید و بندهای دنیوی صحبت می‌کند و به مخاطب توصیه می‌کند که برای رسیدن به عشق واقعی، از هیچ چیز نهراسد.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از عبارات مانند 'بکش او را و خونش را بیاشام' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا گیج‌کننده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴۹۵

اگر تو نیستی در عاشقی خام
بیا، مَگْریز از یارانِ بَدنام

تو آن مُرغی که مَیلِ دانه داری
نباشد در جهانْ یک دانه‌‌ بی‌‌دام

مَکُن ناموس و با قَلّاش بِنْشین
که پیشِ عاشقانْ چه خاص و چه عام

اگر ناموسْ راهِ تو بگیرد
بِکُش او را و خونَش را بیاشام

که این سودا، هزاران ناز دارد
مَکُن ناز و بِکَش ناز و بیارام

حَریفا اَنْدَر آتشْ صبر می‌کُن
که آتشْ آب می‌گردد به اَیّام

نشان دِهْ راهِ خُمخانه که مَستم
که دادم من جهانی را به یک جام

برادر کویِ قَلّاشان کُدام است؟
اگر دَر بَسته باشد، رفتم از بام

به پیشِ پیرِ میخانه بِمیرم
زِهی مَرگ و زِهی بَرگ و سَرانجام
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.