هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، عجز، تسلیم، و سرنوشت می‌پردازد. شاعر از ضعف و ناتوانی خود سخن می‌گوید و عشق را به عنوان نیرویی غیور و پرتوقع توصیف می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند امید، گناه، و پذیرش سرنوشت در متن دیده می‌شود. شاعر از زندگی و هستی خود ناامید است و احساس می‌کند که در گرداب مشکلات گرفتار شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و گناه نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۵۶۲

خاک نمیم‌، ما را،‌کی فکر عجز و جاه است
گرد شکستهٔ ما بر فرق ماکلاه است

عشق غیورا‌ز ما چیزی نخواست جزعجز
سازگدایی اینجا منظور پادشاه است

خیر و شری‌که دارند بر فضل واگذارید
هرچند امید عفو است درکیش ماگناه است

با عشق غیرتسلیم دیگر چه سرکندکس
در آفتاب محشر بی‌سایگی پناه است

دل‌گر نشان نمی‌داد هستی چه داشت در بار
تمثال بی‌اثر را آیینه دستگاه است

ای شمع چند خواهی مغرور ناز بودن
این‌گردن بلندت سر درکنار چاه است

جهد ضعیف ما را تسلیم می‌شناسد
هرچند پا نداریم چون سبحه سر به راه است

خاک مرا مخواهید پامال ناامیدی
با هر سیاهکاری در سرمه‌ام نگاه است

شستن مگربخواند مضمون سرنوشتم
نامی‌که من ندارم در نامهٔ سیاه است

شادم‌که فطرتم نیست تریاکی تعین
وهمی‌که می‌فروشم بنگ است وگاهگاه است

بیدل دلیل عجز است شبنم طرازی صبح
از سعی بی‌پر و بال اشکم گداز آه است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.