هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند ناپایداری هستی، رنج انسان، فقر و غنا، آرزوهای بی‌ثمر، و حقیقت وجودی انسان می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های عمیق مانند «آیینه بی‌نگاه»، «آب زیر کاه»، و «شمع غرور»، نگاهی انتقادی به جهان و انسان دارد.
رده سنی: 16+ متن از لحاظ زبانی پیچیده و پر از مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی و انتقاد از هستی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۶۴

سیر بهار این باغ از ما تمیز‌‌خواه است
اما کسی چه بیند آیینه بی‌نگاه است

در شبهه‌زار هستی تزویر می‌تراشیم
آبی‌که ما نداریم هرجاست زیر کاه است

گرد بنای عجز است زبر و بم تعین
تا پست‌شد نفس ‌شد چون ‌شد بلند آه ا‌ست

فقر و غنای‌هستی نامی‌ست‌هرزه مخروش
عمری‌ست بر زبانها درویش نیز شاه است

پرواز آرزوها ما را به خواری افکند
دودی ‌که ‌در سر ماست ‌گر بشکند کلاه است

خواهی بر آسمان تاز، خواهی به خاک پرداز
ای‌گرد هرزه پرواز واماندگی پناه است

رنگی درین گلستان‌، مقبول مدعا نیست
مژگان ‌گشودن اینجا دست ردّ نگاه است

انکار درد ظلم است از محرمان الفت
تا آه عقده دل واکرد واه واه است

زاهد تو هم برافروز شمع‌ غرور طاعت
رحمت درین شبستان پروانهٔ‌گناه است

جایی ‌که حسن یکتا، دارد نقاب غیرت
آیینه‌داری ما حرف‌ کتان و ماه است

با آفتاب تابان این سایه‌ها چه سازند
جرم فنای ما را آن جلوه عذرخواه است

تا زندگی‌ست زین ‌بزم چون ‌شمع بایدت رفت
ای مرده ی اقامت منزل ‌کحاست راه است

از نقش این دبستان تا سرنوشت انسان
هر نامه‌ای که خواندیم تحریر آن سیاه است

بیدل به هرچه پیچید دل غیر داغ‌ کم دید
این محفل کدورت آیینه‌ای و آه است
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.