هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از بیدل دهلوی، به بیان حالات روحی و عرفانی شاعر می‌پردازد. او از عشق، حیرت، بی‌قراری، شوق و جنون سخن می‌گوید و از مفاهیمی مانند آیینه، غبار، باده و جاده به‌عنوان نمادهایی برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند. شاعر بر تسلیم و عشق تأکید دارد و از مدعیان می‌خواهد که مراقب باشند زیرا این عشق، آتشی است که دود آن می‌تواند هر کسی را فراگیرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند جنون و بی‌قراری روحی ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۵۷۹

بسکه حرف مدعا نازک رقم افتاده است
نامه‌ام چون حیرت آیینه یکسر ساده است

طینت عاشق نگردد از ضعیفی پایمال
گر فتد بر خاک حرفی بر زبان افتاده است

نشئه‌ای دارد دماغ بیقراریهای من
پیچ و تاب بیخودان هم رنگ موج باده است

گردباد شوقم و عمری‌ست در دشت جنون
خیمه‌ام چون‌چرخ بر سرگشتگی‌استاده است

آهم و طرفی نمی‌بندم به الفتگاه دل
بی‌دماغیهای شوقم سر به صحرا داده است

زینت ظاهر غبار معنی اسرار ماست
شیشهٔ رنگین حجاب آب و رنگ باده است

در طلب بایدگذشت ازهرچه می‌آید به ییش
گر همه سرمنزل مقصود باشد جاده است

گربودتسلیم سرمشق جبینت چون غبار
دامن هرکس‌که می‌آری به‌کف سجاده است

وضع محویت تماشاخانهٔ‌ نیرنگ‌کیست
یک جهان آیینه‌ام تا حیرتم رو داده است

برق جولان آه بیدل یاس‌پرورد است و بس
الحذر ای مدعی این دود آتش‌زاده است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.