هوش مصنوعی: شاعر در این متن از سرنوشت تلخ و واژگونی زندگی خود می‌گوید که همچون نقش نگین ثابت و تغییرناپذیر شده است. او از حیرت و ناامیدی سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که آرامش و حلاوت زندگی به داغ و رنج تبدیل شده است. شاعر همچنین از بی‌دستگاهی و تهی‌دستی خود می‌نالد و بیان می‌کند که فرصت‌های زندگی زودگذر هستند و باید از آنها بهره برد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، مضامین اندوه و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۶۰۵

واژگونی بس که با وضعم قرین‌گردیده است
سرنوشتم نیز چون نقش نگین گردیده است

عمرها شد چون نگاه دیده آیینه‌ام
حیرت دیدار حصن آهنین‌ گردیده است

داشتم چون صبح‌ گیر و دار شور محشری
کز غم‌ کم فرصتی آه حزین‌ گردیده است

هیچ وضعی همچو آرامیدگی مقبول نیست
شعله هم از داغ‌ گشتن دلنشین ‌گردیده است

گر به ‌نرمی خو کند طبعت حلاوت ‌صید تست
هرکجا مومیست دام انگبین‌ گردیده است

بی‌محابا از سر افتادگان نتوان گذشت
خاک ازیک ‌نقش پا صد جبهه چین‌ گردیده است

همچو موج از تهمت دام تعلق فارغیم
دامن ما را شکست رنگ، چین گردیده است

فرش همواریست هرگه ماه می‌گردد هلال
درکمال‌ اکثر رگ گردن، جبین‌ گردیده است

جلوهٔ هستی غنیمت‌دان که‌فرصت‌بیش نیست
حسن اینجا یک نگه آیینه‌بین گردیده است

بیدل از بی دستگاهی سرنگون خجلتیم
دست ما از بس تهی شد آستین‌گردیده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۰۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.