هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فراق یار خود سخن میگوید و از رویاهایی که در آن یار را دیده است یاد میکند. او از ناپدید شدن یار و خاطراتی که با او داشته، ابراز حسرت میکند و خود را انباری پر از سودا و عشق توصیف میکند. در نهایت، شاعر یار خود را آرامبخش دلهای سودایی و مقایسهاش با عارفان بزرگی مانند ذوالنون، جنید و بایزید میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۰۷
اَیا یاری که در تو ناپَدیدم
تو را شکلِ عَجَب در خواب دیدم
چو خاتونانِ مصر از عشقِ یوسُف
تُرَنج و دستْ بیخود میبُریدم
کجا آن مَه؟ کجا آن چَشمِ دوشین؟
کجا آن گوشْ کانها میشنیدم؟
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دَم
نه آن دندانْ که لَب را میگَزیدم
مَنَم اَنْبارِ آکنده زِ سودا
کَزان خَرمَن همه سودا کَشیدم
تو آرامِ دلِ سوداییانی
تو ذَاالْنّون و جُنَید و بایَزیدم
تو را شکلِ عَجَب در خواب دیدم
چو خاتونانِ مصر از عشقِ یوسُف
تُرَنج و دستْ بیخود میبُریدم
کجا آن مَه؟ کجا آن چَشمِ دوشین؟
کجا آن گوشْ کانها میشنیدم؟
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دَم
نه آن دندانْ که لَب را میگَزیدم
مَنَم اَنْبارِ آکنده زِ سودا
کَزان خَرمَن همه سودا کَشیدم
تو آرامِ دلِ سوداییانی
تو ذَاالْنّون و جُنَید و بایَزیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.