هوش مصنوعی: هارون الرشید پس از تسلط بر مصر، حکومت را به خصیب، فردی نادان و خسیس، سپرد. خصیب با تصمیمات احمقانه‌اش، مانند توصیه به کاشتن پشم به جای پنبه پس از باران بی‌وقت، باعث تمسخر شد. متن به نادانی‌هایی می‌پردازد که گاه به قدرت می‌رسند و عاقلان را عاجز می‌کنند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم تاریخی و اخلاقی نسبتاً پیچیده است و استفاده از طنز و کنایه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، نیاز به درک نسبی از تاریخ و مسائل اجتماعی دارد.

حکایت شمارهٔ ۳۹

هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این مملکت را مگر به خسیس ترین بندگان. سیاهی داشت نام او خصیب در غایت جهل. مُلک مصر بوی ارزانی داشت و گویند عقل و درایت او تا به جایی بود که طایفه ای حرّاث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم باران بی وقت آمد- و تلف شد گفت پشم بایستی کاشتن.

به نادانان چنان روزی رساند
که دانا اندر آن عاجز بماند

اوفتاده است در جهان بسیار
بی تمیز ارجمند و عاقل خوار

كيمياگر به غصه مرده و رنج
ابله اندر خرابه يافته گنج
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.