هوش مصنوعی:
در این متن، راوی از سفر خود به حجاز و همراهی با جوانانی صاحبدل یاد میکند که با زمزمههای شعرگونه همراه او بودند. در راه، عابدی که حال درویشان را درک نمیکرد، مورد توجه قرار میگیرد. سپس کودکی از قبیله بنیهلال ظاهر میشود و با آواز خود شتری را به رقص درمیآورد و عابد را به زمین میزند. راوی از عابد میپرسد که چگونه این حیوان تحت تأثیر قرار گرفته، اما او نه. کودک پاسخ میدهد که شتر از شعر عرب لذت میبرد، اما کسی که ذوق ندارد، مانند جانوری کجطبع است. در ادامه، توصیفی شاعرانه از تأثیر ذکر و تسبیح بر همه چیز ارائه میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عرفانی و ادبی است که برای درک عمیقتر به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
حکایت شمارهٔ ۲۷
وقتی در سفر حجاز طایفه ای جوانان صاحب دل هم دم من بودند و هم قدم وقتها زمزمه ای بکردندی و بیتی محققانه بگفتندی و عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی خبر از درد ایشان تا برسیدیم به خیل بنی هلال کودکی سیاه از حیّ عرب بدر آمد و آوازی بر آورد که مرغ از هوا در آورد اشتر عابد را دیدم که به رقص اندر آمد و عابد را بینداخت و برفت. گفتم ای شیخ در حیوانی اثر کرد ترا همچنان تفاوت نمیکند
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری
وَ عِندَ هُبوبِ النّاشراتِ عَلَی الحِمی
تَمیلُ غُصونُ البانِ لا الحَجَرُ الصَّلدُ
بذکرش هر چه بینی در خروش است
دلی داند درین معنی که گوش است
نه بلبل بر گلش تسبیح خوانیست
که هر خاری به تسبیحش زبانیست
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری
وَ عِندَ هُبوبِ النّاشراتِ عَلَی الحِمی
تَمیلُ غُصونُ البانِ لا الحَجَرُ الصَّلدُ
بذکرش هر چه بینی در خروش است
دلی داند درین معنی که گوش است
نه بلبل بر گلش تسبیح خوانیست
که هر خاری به تسبیحش زبانیست
تعداد ابیات: ۵
۱۴۵۳
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.