هوش مصنوعی:
پادشاهی از عابدی میپرسد چگونه وقت میگذراند. عابد پاسخ میدهد شبها به مناجات و روزها به کار میپردازد. پادشاه با فهمیدن مشکلات مالی او، دستور میدهد تا نیازهایش برطرف شود. سپس شعرهایی درباره دغدغههای زندگی و عبادت میآید.
رده سنی:
15+
متن شامل مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین استفاده از زبان شعر و ادبیات قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
حکایت شمارهٔ ۳۲
یکی از پادشاهان عابدی را پرسید که عیالان داشت اوقات عزیز چگونه میگذرد گفت همه شب در مناجات و سحر در دعای حاجات و همه روز در بند اخراجات.
ملک را مضمون اشارت عابد معلوم گشت فرمود تا وجه کفاف وی معین دارند و بار عیال از دل او بر خیزد.
ای گرفتار پای بند عیال
دیگر آسودگی مبند خیال
غم فرزند و نان و جامه و قوت
بازت آرد ز سیر در ملکوت
همه روز اتفاق میسازم
که به شب با خدای پردازم
شب چو عقد نماز میبندم
چه خورد بامداد فرزندم
ملک را مضمون اشارت عابد معلوم گشت فرمود تا وجه کفاف وی معین دارند و بار عیال از دل او بر خیزد.
ای گرفتار پای بند عیال
دیگر آسودگی مبند خیال
غم فرزند و نان و جامه و قوت
بازت آرد ز سیر در ملکوت
همه روز اتفاق میسازم
که به شب با خدای پردازم
شب چو عقد نماز میبندم
چه خورد بامداد فرزندم
تعداد ابیات: ۴
۱۱۳۲
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۳۱
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.