هوش مصنوعی: متن شامل دو حکایت است. در اولی، عالمی درباره نان وقف می‌گوید اگر نان برای جمعیت و صفا باشد حلال است، ولی اگر جمعیت برای نان باشد حرام است. در دومی، درویشی گرسنه در جمعی حاضر می‌شود و با شعری درباره گرسنگی خود، سفره‌ای می‌گیرد و سپس با شعری دیگر از صبر خود در برابر غذای بهتر می‌گوید.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مفاهیم اخلاقی و ادبی است که برای درک کامل آن‌ها، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد. همچنین، استفاده از شعر و ظرافت‌های زبانی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

حکایت شمارهٔ ۳۵

یکی را از علمای راسخ پرسیدند چه گویی در نان وقف گفت اگر نان از بهر جمعیت خاطر میستاند حلالست و اگر جمع از بهر نان می‌نشیند حرام

نان از برای کنج عبادت گرفته اند
صاحبدلان نه کنج عبادت برای نان
درویشی به مقامی در آمد که صاحب آن بقعه کریم النفس بود طایفه اهل فضل و بلاغت در صحبت او هر یکی بذله و لطیفه همی‌گفتند درویش راه بیابان کرده بود و مانده و چیزی نخورده یکی از آن میان به طریق ظرافت گفت ترا هم چیزی بباید گفت گفت مرا چون دیگران فضل و ادبی نیست و چیزی نخوانده ام به یک بیت از من قناعت کنید همگان به رغبت گفتند بگوی گفت

من گرسنه در برابرم سفره نان
همچون عزبم بر در حمام زنان
یاران نهایت عجز او بدانستند و سفره پیش آوردند صاحب دعوت گفت ای یار زمانی توقف کن که پرستارانم کوفته بریان می‌سازند درویش سر بر آورد و گفت

کوفته بر سفره من گو مباش
گرسنه را نان تهی کوفته است
تعداد ابیات: ۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۳۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.