هوش مصنوعی: درویشی فقیر با وجود فقر و سختی، به قناعت و صبر روی آورده و از کمک دیگران خودداری می‌کند. وقتی به او پیشنهاد می‌شود که به فردی سخاوتمند مراجعه کند، او ترجیح می‌دهد به جای درخواست کمک، صبر پیشه کند و رنج فقر را تحمل نماید. او معتقد است که درخواست کمک از دیگران، حتی اگر با کرم همراه باشد، مانند عقوبت دوزخ است و ترجیح می‌دهد مستقل بماند.
رده سنی: 14+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی مانند 'عقوبت دوزخ' یا 'پایمردی همسایه در بهشت' برای کودکان قابل درک نیست.

حکایت شمارهٔ ۳

درویشی را شنیدم که در آتش فاقه میسوخت و رقعه بر خرقه همی‌دوخت و تسکین خاطر مسکین را همی‌گفت

به نان قناعت كنيم و جامه دلق
که بار محنت خود به که بار منت خلق
کسی گفتش : چه نشينی که فلان درين شهر طبعی کريم دارد و کرمی عميم ، ميان به خدمت آزادگان بسته و بر در دلها نشسته . اگر بر صورت حال تو چنانکه هست وقوف يابد پاس خاطر عزیزان داشتن منت دارد و غنیمت شمارد. گفت خاموش که در پسی مردن به که حاجت پیش کسی بردن

همه رقعه دوختن به و الزام کنج صبر
کز بهر جامه رقعه بر خواجگان نبشت

حقا كه با عقوبت دوزخ برابر است
رفتن به پايمردی همسایه در بهشت
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.