هوش مصنوعی:
موسی (ع) درویشی را دید که از فقر به ریگ افتاده بود. درویش از موسی خواست تا برایش دعا کند تا خداوند روزیاش دهد. موسی دعا کرد و رفت. چند روز بعد، موسی دید که همان درویش به دلیل مستی و قتل، محکوم به قصاص شده است. این داستان نشان میدهد که گاهی آنچه ما برای خود میخواهیم، ممکن است به ضررمان تمام شود و خداوند بهتر از ما مصلحت ما را میداند.
رده سنی:
14+
این متن حاوی مفاهیم عمیق اخلاقی و دینی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند قصاص و مستی ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.
حکایت شمارهٔ ۱۴
موسی علیه السلام درویشی را دید از برهنگی به ریگ اندر شده گفت ای موسی دعا کن تا خدا عزّوجلّ مرا کفافی دهد که از بی طاقتی به جان آمدم موسی دعا کرد و برفت. پس از چند روز که باز آمد از مناجات مرد را دید گرفتار و خلقی انبوه برو گرد آمده گفت این چه حالتست؟ گفتند خمر خورده و عربده کرده و کسی را کشته اکنون به قصاص فرمودهاند
و لطیفان گفتهاند
گربه مسكين اگر پر داشتی
تخم گنجشك از جهان برداشتی
عاجز باشد كه دست قوت يابد
برخيزد و دست عاجزان برتابد
موسی عليه السلام به حم جهان آفرين اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار
و لو بسط الله الرزق لعباده لبعوا فی الارض
آن نشنیدی که فلاطون چه گفت
مور همان به که نباشد پرش
آن کس که توانگرت نمیگرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
و لطیفان گفتهاند
گربه مسكين اگر پر داشتی
تخم گنجشك از جهان برداشتی
عاجز باشد كه دست قوت يابد
برخيزد و دست عاجزان برتابد
موسی عليه السلام به حم جهان آفرين اقرار کرد و از تجاسر خویش استغفار
و لو بسط الله الرزق لعباده لبعوا فی الارض
آن نشنیدی که فلاطون چه گفت
مور همان به که نباشد پرش
آن کس که توانگرت نمیگرداند
او مصلحت تو از تو بهتر داند
تعداد ابیات: ۶
۱۰۹۱
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.