هوش مصنوعی:
یک معلم و شاگرد رابطهای عمیق دارند. معلم به شاگردش علاقهمند است اما سعی میکند احساسات خود را کنترل کند. شاگرد از معلم میخواهد که اگر عیبی در او میبیند، به او بگوید تا اصلاح کند. معلم پاسخ میدهد که تنها هنرهای شاگرد را میبیند و عیوبش برایش مهم نیست.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، رابطهٔ بین معلم و شاگرد میتواند پیچیده باشد و مناسب سنین پایین نیست.
حکایت شمارهٔ ۵
یکی را از متعلمان کمال بهجتی بود و معلم از آنجا که حس بشریت است با حسن کبیره او معاملتی داشت و وقتی که به خلوتش دریافتی گفتی
نه آنچنان به تو مشغولم ای بهشتی روی
که یاد خویشتنم در ضمیر می آید
ز دیدنت نتوانم که دیده در بندم
و گر مقابله بینم که تیر می آید
باری پسر گفت آن چنان که در آداب درس من نظری میفرمایی در آداب نفسم نیز تأمل فرمای تا اگر در اخلاق من ناپسندی بینی که مرا آن پسند همینماید بر آنم اطلاع فرمایی تا به تبدیل آن سعی کنم. گفت ای پسر این سخن از دیگری پرس که آن نظر که مرا با تست جز هنر نمیبینم.
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند به جز آن یک هنر
نه آنچنان به تو مشغولم ای بهشتی روی
که یاد خویشتنم در ضمیر می آید
ز دیدنت نتوانم که دیده در بندم
و گر مقابله بینم که تیر می آید
باری پسر گفت آن چنان که در آداب درس من نظری میفرمایی در آداب نفسم نیز تأمل فرمای تا اگر در اخلاق من ناپسندی بینی که مرا آن پسند همینماید بر آنم اطلاع فرمایی تا به تبدیل آن سعی کنم. گفت ای پسر این سخن از دیگری پرس که آن نظر که مرا با تست جز هنر نمیبینم.
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند به جز آن یک هنر
تعداد ابیات: ۴
۱۰۰۴
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۴
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.