۲۸۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۵۳۰

من و تو دوشْ شبْ بیدار بودیم
همه خُفتند و ما بر کار بودیم

حَریفِ غَمْزه غَمّاز گشتیم
به پیشِ طُرّه طَرّار بودیم

بیا تا ظاهر و پیدا بگوییم
که با عشقِ نَهانی یار بودیم

اگر چه پیش و پس آن جا نگُنجَد
به پیشِ صانِعِ جَبّار بودیم

عَجَب نَبْوَد اگر ما را ندیدند
که ما در مَخْزنِ اسرار بودیم

بیاوردیم دُرها اَرْمَغانی
که یعنی ما به دریابار بودیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۲۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.