هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات عاشقانه و عارفانه خود می‌پردازد. او از معشوق خود می‌خواهد که به او نگاه کند و از او دور نشود. شاعر خود را جوینده‌تر از معشوق می‌داند و از درد فراق و جستجوی معشوق سخن می‌گوید. او از عشق به عنوان ترازویی یاد می‌کند که او را سنجیده و از بی‌قراری خود در جستجوی معشوق می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۳۹

مَگَردان رویِ خود ای دیده رویَم
به من بِنْگَر که تا از تو بِرویَم

سَبویِ جسمم از چَشمه‌ات پُرآب است
مَکُن ای سَنگ دل مَشْکَن سَبویَم

تو جویاییّ و من جویان تَر از تو
کِه داند تو چه جویی من چه جویَم؟

همین دانَم که از بویِ گُلِ تو
مِثالِ گُل قَبا در خونْ بِشویَم

مَنَم ضَرّاب و عشقَت چون تَرازو
ازین خاموشِ گویا چند گویم

زِهی مُشکل که تو خود سو نداری
وَ من در جُستنِ تو سو به سویَم

تو اَنْدَر هیچ کویی دَرنگُنجی
وَ من اَنْدَر پِیِ تو کو به کویَم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.