هوش مصنوعی: این متن به بیان عمیق و عرفانی ارتباط بین جان، عقل و احساسات می‌پردازد. شاعر از زبان و دهان به عنوان ابزارهای محدود برای بیان احساسات و افکار یاد می‌کند و تأکید می‌کند که حقیقت را می‌توان بدون استفاده از کلمات و تنها از طریق قلب و عقل درک کرد. همچنین، متن به وحدت و همدلی بین انسان‌ها اشاره می‌کند و بیان می‌کند که همه چیز در جهان به هم مرتبط است و تقدیر هر ذره از جهان را در بر می‌گیرد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتوان آن‌ها را به درستی درک کرد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴۰

بیا با هم سُخَن از جان بگوییم
زِ گوش و چَشم‌‌ها پنهان بگوییم

چو گُلْشَن‌‌ بی‌لَب و دندان بِخَندیم
چو فِکْرَت‌‌ بی‌لب و دندان بگوییم

بِسانِ عقلِ اوَّل سِرِّ عالَم
دَهان بَربسته تا پایان بگوییم

سُخَن دانان چو مُشْرِف بر دَهانند
بُرون از خَرگَهِ ایشان بگوییم

کسی با خود سُخَن پیدا نگوید
اگر جُمله یکیم آن سان بگوییم

تو با دستِ تو چون گویی که بَرگیر؟
چو هم دَستیم از آن دَستان بگوییم

بِدانَد دست و پا از جُنبِشِ دل
دَهانْ ساکِن دلِ جُنبان بگوییم

بِدانَد ذَرّه ذَرّه امرِ تَقدیر
اگر خواهی مِثالِ آن بگوییم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.