هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از مستی و سرمستی خود سخن میگوید و بیان میکند که این حالت چنان شدید است که حتی دریا و عالم نیز تحت تأثیر قرار گرفتهاند. او از می و باده به عنوان نمادی از شادی و رهایی یاد میکند و معتقد است که اگر دیگران نیز از این باده میخوردند، دنیا بدون غم و ماتم بود. شاعر همچنین به ناتوانی عقل در درک این حالت اشاره میکند و معتقد است که اگر عقل داشت، نمیتوانست این حالات را شرح دهد.
رده سنی:
18+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و بادهنوشی ممکن است برای سنین پایینتر مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۴۲
چُنان مَستم چُنان مَستم من این دَم
که حَوّا را بِنَشْناسم زِ آدم
زِ شورِ من بِشوریدهست دریا
زِ سَرمَستیِّ منْ مَست است عالَم
زِهی سَر دِهْ که سَر بُبْریده جَلّاد
که تا دنیا نَبینَد هیچ ماتَم
حَلال اَنْدَر حَلال اَنْدَر حَلال است
میِ خُنْبِ خدا نَبْوَد مُحَرَّم
ازین بادهیْ جوان گَر خورده بودی
نَبودی پُشتْ پیرِ چَرخ را خَم
زمین اَرْ خورده بودی فارِغَسْتی
از آن که ابرِ تَر بارد بَرونَم
دلِ بیعقلْ شَرحِ این بِگُفتی
اگر بودی به عالَم نیم مَحْرَم
زِ آب و گِل بُرون بُردی شما را
اگر بودی شما را پایْ مُحْکَم
که حَوّا را بِنَشْناسم زِ آدم
زِ شورِ من بِشوریدهست دریا
زِ سَرمَستیِّ منْ مَست است عالَم
زِهی سَر دِهْ که سَر بُبْریده جَلّاد
که تا دنیا نَبینَد هیچ ماتَم
حَلال اَنْدَر حَلال اَنْدَر حَلال است
میِ خُنْبِ خدا نَبْوَد مُحَرَّم
ازین بادهیْ جوان گَر خورده بودی
نَبودی پُشتْ پیرِ چَرخ را خَم
زمین اَرْ خورده بودی فارِغَسْتی
از آن که ابرِ تَر بارد بَرونَم
دلِ بیعقلْ شَرحِ این بِگُفتی
اگر بودی به عالَم نیم مَحْرَم
زِ آب و گِل بُرون بُردی شما را
اگر بودی شما را پایْ مُحْکَم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.