هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق به عنوان محور اصلی زندگی و عامل شادی و رستگاری سخن می‌گوید. شاعر خود و دیگران را بندگان عشق می‌داند و معتقد است که در عشق، همه به مراد خود می‌رسند. او همچنین به مفاهیمی مانند صبر، انتظار و رهایی از حجاب‌های ظاهری اشاره می‌کند و بر این باور است که عشق حقیقی، انسان را به مقام والایی می‌رساند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق حقیقی و رهایی از حجاب‌های ظاهری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۵۱

از اَصلْ چو حورْزاد باشیم
شاید که همیشه شاد باشیم

ما دادِ طَرَب دَهیم تا ما
در عشقْ امیرِداد باشیم

چون عشقْ بِنا نَهاد ما را
دانی که نِکونَهاد باشیم

در عشقِ تواَم گُشادْ دیده
چون عشقِ تو باگُشاد باشیم

ما را چو مُرادْ‌‌ بی‌مُرادی است
پس ما همه بر مُراد باشیم

چون بَنده بَندگانِ عشقیم
کیْخُسرو و کیْقُباد باشیم

چون یوسُفِ آن عَزیزِ مصریم
هر چند که در مَزاد باشیم

بر چهره یوسُفی حِجابی‌‌‌‌ست
اَنْدَر پَسِ پَرده راد باشیم

خود بادْ حِجاب را رُبایَد
ما مُنتظرانِ باد باشیم

ما دلْ به صَلاحِ دین سِپُردیم
تا در دلِ او به یاد باشیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.