هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی به بیان ناپایداری دنیا، فقر، حسد، و ظاهر فریبندهی زندگی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند خار و خس، غبار، و رشتههای پاره، ناپایداری و بیثباتی جهان را به تصویر میکشد. همچنین، انتقادی به نادانی و سطحینگری انسانها دارد و بر اهمیت آگاهی و درک عمیق تأکید میکند.
رده سنی:
18+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر نیاز به درک و تجربهی بالایی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود. همچنین، برخی از انتقادات اجتماعی و نگاه تلخ به زندگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۶۸۷
اوج جاه، آثارش از اجزای مهمل ریختهست
خار و خسازبس فراهمگشته اینتل ریختهست
صورت کار جهان بیبقا فهمیدنیست
رنگ بنیادیکه میریزند اول ریختهست
چشمکو تا از سواد فقر آگاهشکنند
شب ز انجم تا چراغ بزم مکحل ریختهست
سستی فطرت ز آهنگ سعادت بازداشت
رشتههای تابدار اکثر به مغزل ریختهست
طبعها محرم سواد مکتب آثارنیست
ورنه اینجا یک قلم آیا منزل ریختهست
صاف معنی ز تقاضای عبارت درد شد
کس چهسازد مادهایاعلا بهاسفل ریختهست
درکمینگاه حسد هرچند سر خاردکسی
طعن مجهولان چو خارش بر سرکل ریختهست
جسم وجان تهمتپرست ظاهر و مظهر نبود
آگهی بر ما غبار چشم احول ریختهست
تا خمشبودیم وحدتگردیازکثرتنداشت
لبگشودن مجمل ما را مفصل ریختهست
گرد غفلت رفتهاند ازکارگاه بوریا
اینسیاهی بیشتر بر خوابمخمل ریختهست
تا تواناییست اینجا دست ناگیراکراست
نقد اینراحت قضا درپنجهٔ شل ریختهست
بیدل از دردسر پست و بلند آزادهٔم
وضع همواری جبین ما ز صندل ریختهست
خار و خسازبس فراهمگشته اینتل ریختهست
صورت کار جهان بیبقا فهمیدنیست
رنگ بنیادیکه میریزند اول ریختهست
چشمکو تا از سواد فقر آگاهشکنند
شب ز انجم تا چراغ بزم مکحل ریختهست
سستی فطرت ز آهنگ سعادت بازداشت
رشتههای تابدار اکثر به مغزل ریختهست
طبعها محرم سواد مکتب آثارنیست
ورنه اینجا یک قلم آیا منزل ریختهست
صاف معنی ز تقاضای عبارت درد شد
کس چهسازد مادهایاعلا بهاسفل ریختهست
درکمینگاه حسد هرچند سر خاردکسی
طعن مجهولان چو خارش بر سرکل ریختهست
جسم وجان تهمتپرست ظاهر و مظهر نبود
آگهی بر ما غبار چشم احول ریختهست
تا خمشبودیم وحدتگردیازکثرتنداشت
لبگشودن مجمل ما را مفصل ریختهست
گرد غفلت رفتهاند ازکارگاه بوریا
اینسیاهی بیشتر بر خوابمخمل ریختهست
تا تواناییست اینجا دست ناگیراکراست
نقد اینراحت قضا درپنجهٔ شل ریختهست
بیدل از دردسر پست و بلند آزادهٔم
وضع همواری جبین ما ز صندل ریختهست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.