هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعاتی مانند آرزو، حسرت، تسلیم در برابر تقدیر، عشق و رنجهای انسانی میپردازد. شاعر از ناتوانی در رسیدن به آرزوها، درد فراق و اشتیاق به وصال سخن میگوید و زندگی را سرشار از رنج و بیقراری توصیف میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و رنجهای وجودی نیاز به درک و بلوغ فکری بیشتری دارند.
غزل شمارهٔ ۶۸۶
سعی ناپیدا و حسرتها دویدن آرزوست
شمعتصویریمو اشکما چکیدن آرزوست
بسملتسلیم هستی طاقتکوشش نداشت
آن که ما را کرد محتاج تپیدن آرزوست
دست و پایی میزند هرکس به امید فنا
تا غبار این بیابان آرمیدن آرزوست
پای تا سرکسوت شوق جنون خیزم چو صبح
تا گریبان نقش میبندم دریدن آرزوست
جلوهای سرکن که بربندم طلسم حیرتی
ازگلستان توام آیینه چیدن آرزوست
ای ستمگر! منکر تسلیم نتوان. زیستن
حسن سرکش نیز تا ابرو خمیدن آرزوست
کیسهگاه زندگی از نقد جمعیت تهیست
خاک میباید شدن گر آرمیدن آرزوست
آتشیکو، تا سپندم ترک خودداری کند
نالهواری دارم و خلقی شنیدن آرزوست
منزل اینجا نیست جز قطع امید عافیت
ای ثمر از نخل بگذر گر رسیدن آرزوست
وصل هم بیدل علاجتشنهٔ دیدار نیست
دیدهها چندانکه محو اوست دیدن آرزوست
شمعتصویریمو اشکما چکیدن آرزوست
بسملتسلیم هستی طاقتکوشش نداشت
آن که ما را کرد محتاج تپیدن آرزوست
دست و پایی میزند هرکس به امید فنا
تا غبار این بیابان آرمیدن آرزوست
پای تا سرکسوت شوق جنون خیزم چو صبح
تا گریبان نقش میبندم دریدن آرزوست
جلوهای سرکن که بربندم طلسم حیرتی
ازگلستان توام آیینه چیدن آرزوست
ای ستمگر! منکر تسلیم نتوان. زیستن
حسن سرکش نیز تا ابرو خمیدن آرزوست
کیسهگاه زندگی از نقد جمعیت تهیست
خاک میباید شدن گر آرمیدن آرزوست
آتشیکو، تا سپندم ترک خودداری کند
نالهواری دارم و خلقی شنیدن آرزوست
منزل اینجا نیست جز قطع امید عافیت
ای ثمر از نخل بگذر گر رسیدن آرزوست
وصل هم بیدل علاجتشنهٔ دیدار نیست
دیدهها چندانکه محو اوست دیدن آرزوست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.