هوش مصنوعی: این متن شعری از بیدل دهلوی است که به موضوعات عجز، تقدیر، رنج‌های انسانی و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از بندهای زندگی، ناتوانی‌ها و جبر تقدیر سخن می‌گوید و به دنبال رهایی از این قفس است. همچنین، اشاراتی به عشق، عرفان و رابطه انسان با خدا دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۶۸۹

چنین‌که نیک وبد ما به عجزوابسته‌ست
قضا به دست حنا بسته نقش ما بسته‌ست

به قدرناله مگرزین قفس برون آییم
وگرنه بال به خون خفته است وپا بسته‌ست

چو سنگ چاره ندانم از زمینگیری
زدست عجزکه ما را به پای ما بسته‌ست

بهاربوسه به پای تو داد و خون‌گردید
نگه تصور رنگینی حنا بسته‌ست

کدام نقش که گردون نبست بی‌ستمش
دلی شکسته اگر صورت صدا بسته‌ست

درین دو هفته‌که در قید جسم مجبوری
گشاده‌گیر در اختیار یا بسته‌ست

به‌کعبه می‌کشم از دیر محمل اوهام
نفس به دوش من ناتوان چها بسته‌ست

دلم زکلفت جرم نکرده‌گشت سیاه
غبار آینه‌ام زنگهای نابسته‌ست

به ذوق عافیت‌، آن به‌،‌که هیچ ننمایی
کف غباری وآیینه بر هوا بسته‌ست

حریف نسخهٔ افتادگی نه‌ای‌، ورنه
هزارآبله مضمون نقش پا بسته‌ست

چو موج هرزه تلاش‌کنار عافیتیم
شکست دل‌کمر ما هزار جا بسته‌ست

چو صبح بر دو نفس آنقدر مچین بیدل
که تا نگاه‌کنی محمل دعا بسته‌ست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.