هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و مستی و دیوانگی سخن میگوید و از یار خود که به نظر میرسد ملول و ناراحت است، یاد میکند. او از یار خود سوالاتی میپرسد و احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگانی مانند 'مستی' و 'دیوانگی' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.
غزل شمارهٔ ۱۵۵۶
ای بُرده نمازِ من زِ هنگام
هین وَقتِ نماز شُد بیارام
ای خورده تو خونِ صد قَلَنْدَر
ای بر تو حَلالْ خون بیاشام
عشقِ تو وان گَهی سَلامَت؟
ای دُشمنِ نَنگ و دُشمنِ نام
مَستیِّ تو وان گَهی سَر و پا؟
دیوانه وان گَهی سَرانجام؟
یک حرف بِپُرسَمَت بگویی
دِلْسوخته دیدهیی چُنین خام؟
پیداست که یار من مَلول است
خاموش شُدم به کام و ناکام
هین وَقتِ نماز شُد بیارام
ای خورده تو خونِ صد قَلَنْدَر
ای بر تو حَلالْ خون بیاشام
عشقِ تو وان گَهی سَلامَت؟
ای دُشمنِ نَنگ و دُشمنِ نام
مَستیِّ تو وان گَهی سَر و پا؟
دیوانه وان گَهی سَرانجام؟
یک حرف بِپُرسَمَت بگویی
دِلْسوخته دیدهیی چُنین خام؟
پیداست که یار من مَلول است
خاموش شُدم به کام و ناکام
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.