هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، شاعر پارسی‌گوی، سرشار از مضامین عرفانی و عاشقانه است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های پیچیده، به بیان حالات درونی خود می‌پردازد. او از عشق، آرزو، حیرت، شوق، نومیدی، و رهایی از قید و بندهای دنیوی سخن می‌گوید. شعر با زبانی نمادین و پرابهام، مخاطب را به تأمل و درک عمیق‌تر از معانی نهفته در آن دعوت می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل استفاده از زبان نمادین و استعاره‌های پیچیده، نیازمند درک و شناخت نسبتاً بالایی از ادبیات و مفاهیم عرفانی است. همچنین، برخی از مضامین آن مانند نومیدی و رهایی از قید و بندهای دنیوی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. بنابراین، پیشنهاد می‌شود این شعر برای نوجوانان بالای 16 سال که دارای دانش ادبی و عرفانی بیشتری هستند، مناسب است.

غزل شمارهٔ ۷۴۸

چون سحر طومارچاک سینه‌ام واکردنی‌ست
آرزو مستوریی داردکه رسواکردنی‌ست

چون حبابم داغ دارد حیرت تکلیف شوق
دیده محروم نگاه و سیر دریاکردنی‌ست

از نفس دزدیدن بوی‌گلم غافل مباش
دامن پیچیده‌ای دارم که صحرا کردنی‌ست

نیستم بیهوده گرد چارسوی اعتبار
مشت خاکی دارم و با باد سوداکردنی‌ست

خواهشی کو، تا توانم فال نومیدی زدن
سوختن را نیز خاشاکی مهیاکردنی‌ست

جیب نازی می‌درد صبح بهار جلوه‌ای
مژده ای آیینه رنگ رفته پیداکردنی‌ست

می‌کند خاکستری گرد از نقاب اخگرم
قمریی در بیضه می‌نالدتماشاکردنی‌ست

قید هستی برنتابد جوش استیلای عشق
چون هواگرمی‌کند بند قبا واکردنی‌ست

کشتی موجی به توفان شکستن داده‌ایم
تا نفس‌باقی‌ست دست عجز بالاکردنی‌ست

پیکر خاکی ندارد چاره از عرض غبار
نسخهٔ‌ما بسکه بی‌ربط است اجزاکردنی‌ست

عجز می‌ گوید به آواز حزین درگوش من
کز پر وامانده سیر عافیتها کردنی‌ست

لطف معنی بیش ازین بیدل ندارد اعتبار
از خیال نازکت بوی‌گل انشاکردنی‌ست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.