هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و علاقه‌ی خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی اگر معشوق به وصال او تن ندهد، با عشق به او زندگی خواهد کرد. او از خواری و عار در پیش مردم سخن می‌گوید، اما این عار را افتخار خود می‌داند. همچنین، شاعر از قدرت کلام و بیان خود می‌گوید و تأکید می‌کند که از این توانایی برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶۳

من اُشتُرِ مَستِ شهریارم
آن خایَم کَزْ گِلو َبرآرم

چون گُلْبُنِ رویِ اوست خویَم
اِشْکوفه من بُوَد نِثارم

چون بَحرْ اگر تُرُش کُنم رو
پُرگوهر و دُر بُوَد کِنارم

گَر یارْ وصالِ ما نَجویَد
با عشقِ وصال یارِ غارم

خواری که به پیشِ خَلْق عار است
آن عار شُده‌‌‌‌ست اِفْتِخارم

بادِ مَنْطِق بُرون کُن از لُنْج
کَزْ بادِ نَطَق دَرین غُبارم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.