هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناتوانی، حسرت، و عجز انسان در برابر تقدیر و جبر زمانه است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند پر شکسته، موج گوهر آرمیده، و خاکیان بی‌قناعت، به ناتوانی انسان در رسیدن به آرزوها و اهدافش اشاره می‌کند. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند عجز، نیاز، بندگی، و انتظار بی‌پایان می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا، نیازمند سطحی از بلوغ فکری و تجربه است که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

غزل شمارهٔ ۷۸۳

رنگم درین چمن به هوس پر زننده نیست
یعنی پر شکسته به جایی رسنده نیست

عمری‌ست موج گوهر ما آرمیده است
نبض نگه به دیده حیران جهنده نیست

افتاده‌ایم در قدم رهروان بس است
ما راکه همچو آبله پای دونده نیست

گرد نیازم از سرکویت‌ کجا روم
بسمل اگر پری بفشاند پرنده نیست

حسرت به نام بوسه عبث فال می‌زند
نقش تبسمی به نگین تو کنده نیست

از حرص بی‌قناعتی خاکیان مپرس
تا نام بندگی است خدایی بسنده نیست

بگذار تا هوس پر و بالی زند به هم
آنجاکه جلوه است نظرها رسنده نیست

می‌تازد از قفای هم اجزای کاینات
این مشت خاک غیر عنان فکنده نیست

چون سایه باش یک قلم آیینهٔ نیاز
آن را که سجده جزو بدن نیست بنده نیست

چون صبح این دری ‌که به رویت‌ گشوده‌اند
پاشیدن غبار نفسهاست خنده نیست

ای بیکسی بنال به دردی‌که خون شوی
عمری‌ست رنگ باخته‌ایم وپرنده نیست

بیدل چه انتظار وکدام آرزوی وصل
چشم به خواب رفتهٔ بختم پرنده نیست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۸۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.