هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیمی مانند وارستگی، بی‌اعتباری دنیا، ناپایداری اقبال، و رهایی از تعلقات مادی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند «چتر و افسر اقبال»، «بی‌سایگی همایی»، و «شمع زندگی» به ناپایداری قدرت و ثروت اشاره می‌کند و بر اهمیت رهایی از دغدغه‌های دنیوی تأکید دارد. همچنین، موضوعاتی مانند عشق، پذیرش تقدیر، و ناامیدی از عدالت در دنیا نیز در ابیات مختلف مطرح شده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، برای درک و ارتباط بهتر، به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی مضامین مانند ناامیدی از عدالت یا ناپایداری زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۰۲

در ربط خلق یکسر ناموس‌کبریایی‌ست
چون‌سبحه هر اینجا در عالم جدایی‌ست

منعم به چتر و افسر اقبال می‌فروشد
غافل‌که بر سر ما بی‌سایگی همایی‌ست

وارستگی ایاغیم‌، بی‌وهم باغ و راغیم
صبح فلک دماغیم بر بام ما هوایی‌ست

دارد جهان اقبال‌، ادبار در مقابل
بر خودسری مچینید هرجا سری‌ست پایی‌ست

آرام و رم درین دشت فرق آنقدر ندارد
در دیده آنچه‌کوهی‌ست‌درگوشها صد‌ایی‌ست

آوارهٔ خیالات دل بر چه بندد آخر
گر عشق‌بی‌نیازست‌در حسن بی‌وفایی‌ست

زین‌ورطهٔ خجالت آسان نمی‌توان رست
چون شمع زندگی را در هر عرق شنایی‌ست

در خورد سخت‌جانی باید غم جهان خورد
ترکیب وسع طاقت معجون اشتهایی‌ست

بیمایگان قدرت شایستهٔ قبولند
دست شکسته بارش برگردن دعایی‌ست

گوش تظلم دل زین انجمن‌که دارد
دنیا گذرگهی بهند پنداشتیم جایی‌ست

گلزار بی‌بریها وارستگی بهار است
درگرد موی چینی فریاد سرمه‌سایی‌ست

بیدل‌کجا بردکس بیداد بی‌تمیزی
در سرنگونی بید هم برگ پشت پایی‌ست
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.