۳۲۸ بار خوانده شده
امروزْ مرا چه شُد؟ چه دانم
امروزْ من از سَبُک دلانم
در دیده عقلْ بس مَکینَم
در دیده عشقْ بیمَکانم
اَفْسوس که ساکِنِ زمینم
انصافْ که صارِمِ زمانم
این طُرفه که با تَنِ زمینی
بر پُشتِ فَلَک هَمیدَوانم
آن بار که چَرخْ بَرنَتابَد
از قُوَّتِ عشق میکَشانم
از سینه خویش آتشَش را
تا سینه سنگْ میرَسانم
از لَذَّت و از صَفایِ قَندش
پُرشَهْد شُدهست این دَهانم
از مُشکلِ شَمسِ حَقِّ تبریز
من نُکته مُشکلِ جهانم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
امروزْ من از سَبُک دلانم
در دیده عقلْ بس مَکینَم
در دیده عشقْ بیمَکانم
اَفْسوس که ساکِنِ زمینم
انصافْ که صارِمِ زمانم
این طُرفه که با تَنِ زمینی
بر پُشتِ فَلَک هَمیدَوانم
آن بار که چَرخْ بَرنَتابَد
از قُوَّتِ عشق میکَشانم
از سینه خویش آتشَش را
تا سینه سنگْ میرَسانم
از لَذَّت و از صَفایِ قَندش
پُرشَهْد شُدهست این دَهانم
از مُشکلِ شَمسِ حَقِّ تبریز
من نُکته مُشکلِ جهانم
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.