هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به مفاهیمی مانند عشق، هستی، کمال، حیرت و رنج می‌پردازد. شاعر از تجربیات درونی خود سخن می‌گوید و به رابطه‌ی انسان با وجود و عشق الهی اشاره می‌کند. در این شعر، تضادها و پارادوکس‌های وجودی به زیبایی بیان شده‌اند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در این شعر برای درک و ارتباط برقرار کردن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مضامین ارتباط برقرار کنند.

غزل شمارهٔ ۸۲۰

در وادیی که قدرت عجزم کمال داشت
بالیدگی چو آبله‌ام پایمال داشت

سیراب نازم از دل بی‌مدعای خویش
گوهربه جیب صافی مطلب زلال داشت

کردیم سیر وادی وحشت .سواد عشق
تا نقش پا همان رم چشم غزال داشت

-‌عون شمع جنبش مژه ها را، رختش برد
پرواز آرمیده ما طرفه بال داشت

شورطلب‌، ز وهم فنا سربه جیب ماند
ورنه به خاک نیز جنون احتمال داشت

سررشتهٔ هلال به خورشید محکم است
نقصان حال ما ثری ازکمال داشت

در عین وصل چشم به پیغام دوختیم
شبنم به روی‌گل نگهی در خیال داشت

اکنون علاج شبههٔ هستی‌که می‌کند
در سنگ نیز آینهٔ ما مثال داشت

آن حیرتی‌که‌کرد به رویت مقابلم
آیینه‌داری از دل بی‌انفعال داشت

مشکل به عیش بی‌نفسان پی بردکسی
شمع خموش سیر شبستان حال داشت

یارب شفق طرازکدامین بهار شد
رنگی‌که خون بیکسی‌ام زیر بال داشت

هرکس به قدرهمت خود ناز می‌کند
بیدل غم تو دارد اگر خواجه مال داشت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.