هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان مفاهیمی مانند گذر زمان، ناپایداری زندگی، تلاشهای بیهوده، و تفکر در مورد هستی می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند شب، شمع، عقل و جنون، و طبیعت برای انتقال احساسات عمیق خود استفاده کرده است. این شعر به نوعی نگاهی فلسفی به زندگی و مرگ دارد و از مفاهیمی مانند گذشت زمان و بیهودگی برخی تلاشها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۸۳۷

در طلبت شب چه جنونهاگذشت
کز سر شمع آبلهٔ پاگذشت

جهل‌، خرد پخت وبه‌معموره ریخت
عقل جنون‌کرد و ز صحراگذشت

نقش نگین داشت‌کمال هوس
اسم بجا ماند و مسماگذشت

خلق خیالات بر افلاک برد
از سر این بام هواهاگذشت

پی سپر عجز، چه نازد به جاه
آبله از خاک چه بالاگذشت

جوش نفس بود، می اعتبار
قلقلکی‌کرد و ز مینا گذشت

چون شررکاغذ آتش زده
فرصت ما از نظر ماگذشت

سعی تک وپو، همه را محوکرد
رنگ روانی ز ثریا گذشت

چون شب وروز است تلاش همه
درنگذشت آنکه ز اینجاگذشت

خط جین فهم به فرداگماشت
خامه بر ین صفحه چلیپاگذشت

خامشی‌ام زندهٔ جاوید کرد
کم‌نفسیها ز مسیحا گذشت

ضبط نفس طرفه پلی داشته‌ست
قطره به این جهد، ز دریاگذشت

قافله‌سالار توهم مباش
هرکس ازین بادیه تنهاگذشت

فرصت دیدار وفایی نداشت
آمده بود، آینه‌، اما گذشت

با دم شمشیرقضا چاره چیست
دم مزن آبی‌که ز سرهاگذشت

بیدل ازین مایه‌که جز باد نیست
عمر در اندیشهٔ سودا گذشت
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.