هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی عرفانی و فلسفی، به موضوعاتی مانند فراموشی، جدایی، وحدت وجود، و نیرنگهای دنیوی میپردازد. شاعر از غبار راه، الفت دلها، و توفان نیرنگ شعور سخن میگوید و در نهایت به شکرگزاری در برابر این پیچیدگیها اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۸۵۳
بعدازین باید سراغمن ز خاموشیگرفت
داشتم نامی درین یارن فراموشیگرفت
پردهٔ ناموس هستی بود آغوشکفن
از نفس آیینه تنگ آمد نمدپوشیگرفت
دوستان را ما وتو افکند دور از یکدگر
ای غبار آخر سر راه به همجوشیگرفت
گر بهاین آهنگ جوشد نغمهٔ ساز وفاق
صورخواهد چون طنین پشه سرگوشیگرفت
الفت دلها فشار توأم بادام داشت
عبرت اینجا باج تنگی از هماغوشیگرفت
برنگشت از دشت استغنا غبار رفتهام
ازکهپرسم دامن نازیکه بیهوشیگرفت
شکرکن بیدلکه درتوفان نیرنگ شعور
عالمی شد غرق و دست ما قدحنوشیگرفت
داشتم نامی درین یارن فراموشیگرفت
پردهٔ ناموس هستی بود آغوشکفن
از نفس آیینه تنگ آمد نمدپوشیگرفت
دوستان را ما وتو افکند دور از یکدگر
ای غبار آخر سر راه به همجوشیگرفت
گر بهاین آهنگ جوشد نغمهٔ ساز وفاق
صورخواهد چون طنین پشه سرگوشیگرفت
الفت دلها فشار توأم بادام داشت
عبرت اینجا باج تنگی از هماغوشیگرفت
برنگشت از دشت استغنا غبار رفتهام
ازکهپرسم دامن نازیکه بیهوشیگرفت
شکرکن بیدلکه درتوفان نیرنگ شعور
عالمی شد غرق و دست ما قدحنوشیگرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.