هوش مصنوعی: این متن شعری است که به مفاهیم عمیقی مانند گذرایی زندگی، ناپایداری هستی، عشق، مرگ و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، احساسات انسانی و فلسفی را بیان می‌کند و بر بی‌ثباتی جهان و ضرورت رهایی از وابستگی‌ها تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم فلسفی و عرفانی پیچیده‌ای است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ و ناپایداری هستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۸۶۳

زین من و ما زندگی سیر فنایی کرد و رفت
بر مزار ما دو روزی های‌هایی کرد و رفت

عجز طاقت ‌بی‌گذشتن نیست زین بحر سراب
سایه‌بر خاک از جبین مالی شنایی‌کرد و رفت

در خروش بیدماغان جنون تکرار نیست
دل سپندی بود در محفل صدایی کرد و رفت

دوستان از خود به سعی نیستی برخاستتد
گرد ما هم خواهد ایجاد عصایی کرد و رفت

عیب هستی نیست جندان چاره پوشیدنش
چشم اگر بندی توان بند قبایی ‌کرد و رفت

کس گرفتار تعلقهای وهم و ظن مباد
مرگ مژگان بند تعلیم حیایی ‌کرد و رفت

شخص هستی جز جنون شوخ‌چشمیها نداشت
هر چه رفت از چشم ما بر دل بلایی کرد و رفت

بادپیمایی چو شمع اینجا اقامت می‌کند
بر هوا سرها سراغ زبر پایی‌کرد و رفت

عمر ازکم‌مایگیهای نفس‌، با کس نساخت
میزبان‌شد منفعل مهمان دعایی‌کرد و رفت

خجلت ناپایداری مزد سعی زندگی‌ست
گر همه آمد صواب اینجا خطایی ‌کرد و رفت

در حریم‌عشق غیر از سجده‌کس‌ را بار نیست
باید اکنون یک نماز بی‌قضایی‌کرد و رفت

خلق را ذوق عدم زین انجمن ناکام برد
فرصت ما نیز خواهد عزم جایی‌کرد و رفت

تا قیامت ساغر خمیازه می‌باید کشید
ساقی این بزم بی‌صهبا حیایی‌کرد و رفت

داغ نیرنگم که امشب کاغذ آتش زده
بر حریفان خندهٔ دندان‌نمایی کرد و رفت

بیدل از غفلت به ‌تعمیر شکست ‌دل مکوش
در ازل دیوانه‌ای طرح بنایی کرد و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.