هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با تصاویر شاعرانه و نمادین، به موضوعاتی مانند گذر زمان، ناپایداری زندگی، عشق، رنج و جستجوی معنای وجود می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات زیبا، احساسات عمیق انسانی را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۸۶۴

رنگ گلش بهار خط از دور دید و رفت
این وحشی از خیال سیاهی رمید و رفت

از صبح این چمن طربی چشم داشتیم
آخر نفس بر آینهٔ ما دمید و رفت

دیگر پیام ما بر جانان‌ که می‌برد
اشکی که داشتیم ز مژگان چکید و رفت

چندین چمن فسرد به خون امید ما
رنگ حنا گلی‌ که مپرسید چید و رفت

ذوق وفای وعده‌ات از دل نمی‌رود
قاصد ثمر نبود که‌ گویم رسید و رفت

لبیک کعبه‌، مانع ناقوس دیر نیست
اینجا فسانه‌هاست که باید شنید و رفت

پرسیدم از حقیقت مرگ قلندری
گفتند بی غم تو و من‌، خورد و رید و رفت

گففم رموز مطلب هستی بیان‌کنم
تا بر زبان رسید سخن لب‌ گزید و رفت

گردید پیری‌ام ادب‌آموز عبرتی
کز تنگنای عمر جوانی خمید و رفت

وامانده بود هوش درین دشت بیکران
لغزپد پای سعی و رهی بد سپید و رفت

بیدل دو دم به الفت هستی نساختیم
جولان او ز دامن ما چین‌ کشید و رفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.