هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه، با بیان تصاویر زیبا و استعارههای غنی، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از دیدن معشوق به وجد آمده و آرزو میکند همیشه در حضور او باشد. شاعر معشوق را مانند خورشید تابان، مسیحای درمانگر و موجودی بینظیر توصیف میکند و ابراز میدارد که دیدن او آرزوی دیرینهاش بوده است.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مضامین عاشقانهای است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی پیچیده، درک آن را برای گروههای سنی پایینتر دشوار میکند.
غزل شمارهٔ ۸۷۰
آمدم تا صد چمن بر جلوهنازان بینمت
نشئه، در، سر می به ساغر،گل به دامان بینمت
همچو دل عمری در آغوش خیالت داشتم
این زمان همچون نگه درچشم حیران بینمت
گرد دامانت به مژگان نیاز افشاندهام
بیکسوف اکنون همان خورشید تابان بینمت
ای مسیحا نشئهٔ رنج دو عالم احتیاج
برنگه ظلم است اگرمحتاج درمان بینمت
دیدهٔ خمیازه سنجی چون قدح آوردهام
تا به رنگ موج صهبا مست جولان بینمت
عالمی ازنقش پایت چشم روشن میکند
اندکی پیش آی تا من هم خرامان بینمت
حق ذات تست سعی دستگیریهای خلق
تا ابد یارب عصای ناتوانان بینمت
عرض تعداد مراتب خجلت شوق رساست
آنچه دل ممنون دیدنها شود آن بینمت
غنچگیهایت نصیب دیدهٔ بیدل مباد
چشم آن دارمکه تا بینمگلستان بینمت
نشئه، در، سر می به ساغر،گل به دامان بینمت
همچو دل عمری در آغوش خیالت داشتم
این زمان همچون نگه درچشم حیران بینمت
گرد دامانت به مژگان نیاز افشاندهام
بیکسوف اکنون همان خورشید تابان بینمت
ای مسیحا نشئهٔ رنج دو عالم احتیاج
برنگه ظلم است اگرمحتاج درمان بینمت
دیدهٔ خمیازه سنجی چون قدح آوردهام
تا به رنگ موج صهبا مست جولان بینمت
عالمی ازنقش پایت چشم روشن میکند
اندکی پیش آی تا من هم خرامان بینمت
حق ذات تست سعی دستگیریهای خلق
تا ابد یارب عصای ناتوانان بینمت
عرض تعداد مراتب خجلت شوق رساست
آنچه دل ممنون دیدنها شود آن بینمت
غنچگیهایت نصیب دیدهٔ بیدل مباد
چشم آن دارمکه تا بینمگلستان بینمت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۶۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.