هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به بیان احساسات غمگین و ناامیدی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند فسردگی، جدایی، رنج و ناپایداری زندگی سخن میگوید. او از طبیعت و عناصری مانند بهار، غنچه، حباب و موج به عنوان استعارههایی برای بیان این احساسات استفاده میکند. همچنین، به مفاهیم فلسفی مانند عدم، بقا و کبریا نیز اشاره شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، فضای غالب شعر غمگین و همراه با ناامیدی است که برای سنین پایین تر مناسب نیست.
غزل شمارهٔ ۸۷۵
نسزد به وضع فسردگی ز بهار دل مژه بستنت
که گداخت جوهر رنگ و بو به فشار غنچه نشستنت
مکش ای حباب بقا هوس، الم ستمگری نفس
چقدر گره به دل افکند خم و پیچ رشته گسستنت
به تکلف قدح هوس سر وبرگ حوصله باختی
نرسیده نشئهٔ همتی ز ترنگ ذوق شکستنت
چه نمود فرصت بیش وکمکه رمیدی از چمن عدم
ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت
تو نوای محفل غیرتی ز چه روفسردهٔ غفلتی
نفسی که زخمه به تار زد که نبود اشارهٔ رستنت
همه دم ز قلزم کبریا تب شوق میزند این صلا
که فریب موج گهر مخور ز دو روزه آبله بستنت
چه وفاست بیدل سختجان که دم جدایی دوستان
جگر ستمزده خون شود ز حیای سینه نخستنت
که گداخت جوهر رنگ و بو به فشار غنچه نشستنت
مکش ای حباب بقا هوس، الم ستمگری نفس
چقدر گره به دل افکند خم و پیچ رشته گسستنت
به تکلف قدح هوس سر وبرگ حوصله باختی
نرسیده نشئهٔ همتی ز ترنگ ذوق شکستنت
چه نمود فرصت بیش وکمکه رمیدی از چمن عدم
ننشست رنگ تاملی چوشراربرزخ جستنت
تو نوای محفل غیرتی ز چه روفسردهٔ غفلتی
نفسی که زخمه به تار زد که نبود اشارهٔ رستنت
همه دم ز قلزم کبریا تب شوق میزند این صلا
که فریب موج گهر مخور ز دو روزه آبله بستنت
چه وفاست بیدل سختجان که دم جدایی دوستان
جگر ستمزده خون شود ز حیای سینه نخستنت
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.