هوش مصنوعی:
این متن بیانگر عشق و فقر و وابستگی عاشقانه است. شاعر خود و دیگر عاشقان را به کبریت و هیزم خشک تشبیه میکند که از آتش عشق شعلهور میشوند اما هرگز نمیمیرند. او از درد و رنج عشق سخن میگوید و خود را شکار بینظیر معشوق میداند. شاعر از معشوق میخواهد که از او نگریزد و تأکید میکند که آنها مانند شهد و شیر با هم آمیختهاند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارد.
غزل شمارهٔ ۱۵۷۳
ما عاشق و بیدل و فقیریم
هم کودک و هم جوان و پیریم
چون کِبریتیم و هیزُم خُشک
ما آتشِ عشق زو پَذیریم
از آتشِ عشقْ بَرفُروزیم
اماّ چون بَرق زو نَمیریم
ما خونِ جِگَر خوریم چون شیر
چون یوز نه عاشق پَنیریم
گویند شما چه دست گیرید
کو دستْ تو را که دست گیریم
بر خویش پَرَست هَمچو خاریم
بر دوست پَرَست چون حَریریم
عاشق که چو شمع میبِسوزد
او را چو فَتیله ناگُزیریم
از ما مَگُریز زان که با تو
آمیخته هَمچو شَهْد و شیریم
تو میرِ شکارِ بینَظیری
ما نیز شکارِ بینَظیریم
در حُسنْ تو را تَنورْ گرم است
ما را بَربَند ما خَمیریم
ما را به قُدومِ خویش دَرباف
زیرِ قَدَمِ تو چون حَصیریم
هم کودک و هم جوان و پیریم
چون کِبریتیم و هیزُم خُشک
ما آتشِ عشق زو پَذیریم
از آتشِ عشقْ بَرفُروزیم
اماّ چون بَرق زو نَمیریم
ما خونِ جِگَر خوریم چون شیر
چون یوز نه عاشق پَنیریم
گویند شما چه دست گیرید
کو دستْ تو را که دست گیریم
بر خویش پَرَست هَمچو خاریم
بر دوست پَرَست چون حَریریم
عاشق که چو شمع میبِسوزد
او را چو فَتیله ناگُزیریم
از ما مَگُریز زان که با تو
آمیخته هَمچو شَهْد و شیریم
تو میرِ شکارِ بینَظیری
ما نیز شکارِ بینَظیریم
در حُسنْ تو را تَنورْ گرم است
ما را بَربَند ما خَمیریم
ما را به قُدومِ خویش دَرباف
زیرِ قَدَمِ تو چون حَصیریم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.