هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی از بیدل دهلوی، با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، گذر زمان، و جستجوی معنا در هستی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند صبح، خورشید، و شبنم برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر به دلیل استفاده از زبان پیچیده، استعاره‌های عمیق و مفاهیم عرفانی و فلسفی، برای درک و لذت بردن کامل، به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی بیشتری نیاز دارد. نوجوانان در این سن معمولاً توانایی تحلیل و درک چنین مضامینی را دارند.

غزل شمارهٔ ۸۹۶

انجم چو تکمه ریخت ز بند نقاب صبح
چندین ‌خمار رنگ شکست از شراب صبح

از زخم ما و لمعهٔ تیغ تو دیدنی‌ست
خمیازه ‌کاری لب مخمور و آب صبح

غیر، ازخیال تیغ تو گردن به جیب دوخت
بی‌مغز را چوکوه ‌گران است خواب صبح

از چاک دل رهی به خیال تو برده‌ایم
جز آفتاب چهره ندارد نقاب صبح

از چشم نوخطان به حیا می‌دمد نگاه
گرمی نجوشد آنقدر از آفتاب صبح

جمعیت حواس به پیری طمع مدار
شیرازهٔ نفس چه‌ کند با کتاب صبح

رفتیم و هیچ جا نرسیدیم وای عمر
گم شد به شبنم عرق آخر شتاب صبح

چون سایه‌ام سیاهی دل داغ‌کرده است
شبهاگذشت و من نگشودم نقاب صبح

هستی است بار خاطر از خویش رفتنم
صد کوه بسته‌ام ز نفس در رکاب صبح

بیداری‌ام به خواب دگر ناز می‌کند
پاشیده‌اند بر رخ شمعم‌گلاب صبح

در عرض ‌هستی‌ام عرق شرم خون‌ گریست
شبنم تری‌کشید زموج سراب صبح

بیدل ز سیر گلشن امکان گذشته‌ایم
یک خنده بیش نیست ‌گل انتخاب صبح
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.