هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند تغافل، صبر، خودشناسی، و دوری از حرص و طمع می‌پردازد. شاعر از اهمیت پاک‌سازی دل از تهمت‌ها و ناملایمات سخن می‌گوید و بر لزوم سلوک ملایم و حفظ روابط دوستانه تأکید دارد. همچنین، اشاره‌ای به قدرت طبیعت و فلک در برابر تلاش‌های انسان دارد و از مفهوم استغنا و بی‌نیازی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود. همچنین، برخی از مضامین مانند تغافل، استغنا، و خودشناسی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۹۵۵

ادب سازیم بر ما کیست تمهید صدا بندد
دو عالم گم شود در سکته تا مضمون ما بندد

طبیعت مست ابرام‌ست بر خواهش تغافل زن
مباد این‌ هرزه‌تاز حرص بر دست توپا بندد

به زنگار تجاهل داغ کن آیینهٔ دل را
که‌ چون صیقل‌ زدی‌ صد زنگ ‌تهمت بر صفا بندد

سلوک ناملایم نفرت احباب می‌خواهد
نچینی پیش خود سنگی‌ که راه آشنا بندد

غبار سرمه داردکوچهٔ جولان استغنا
چو دل بی‌مطلب‌افتد بر نفس‌ راه صدا بندد

فلک در خورد جهد خلق مواج است آفاقش
عرقها خشک ‌گردد تا پر این آسیا بندد

گذشتن مشکل است از ورطهٔ ابرام مطلبها
کسی تاکی دربن‌دریا پل از دست دعا بندد

تغافل‌کاروان بی‌نیازی همتی دارد
که دل هم‌گر شود بارش به‌پشت چشم‌ما بندد

لب اظهار یکسر سر به‌ مُهر عبرت است اینجا
عرق هر عقده ‌کز مطلب ‌گشایم بر حیا بندد

جنون حیرتم مستوری نارش نمی‌خواهد
مگر مژگان بهم آرم‌که او بند قبا بندد

به رنگی برده است از خویش آن دست نگارینم
که ‌گر نقاش خواهد نقش من بندد حنا بندد

بهشتی‌ نیست‌ چون ‌آیینه ‌بیدل حسن‌ خودبین را
خیال او اگر بر من نبندد دل‌کجا بندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.