هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند صبر، گذر زمان، ناپایداری دنیا، عشق و رنج‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از گل‌ها، طبیعت و نمادهای مختلف برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند و بر مفاهیمی مانند فروتنی، عشق و پذیرش تقدیر تأکید دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به تجربه و دانش بیشتری برای تفسیر دارند.

غزل شمارهٔ ۹۶۴

صبری‌که صبح این باغ از ما جدا نخندد
گل می رسد دو دم باش تا بر قفا نخندد

جمعیت دل اینجاست موقوف بستن لب
این غنچه را دمی چند بگذار تا نخندد

تا فکرکفر و دین‌ است چندین‌ شک و یقین است
گر طور دانش اینست مجنون چرا نخندد

ماتمسراست دنیا تا چند شادی اینجا
ای محرمان بگریید کس در عزا نخندد

جز سعی بی‌نشانی ننگ فسرده جانی‌ست
بایدگذشت ازین دشت تا نقش پا نخندد

گر پیرم درین باغ از شرم لب ‌گشاید
گل با وجود شبنم دندان‌نما نخندد

زانوپرستی‌ام را با صد بهار ناز است
شمع بساط تسلیم سر بر هوا نخندد

عریانی اعتباری‌ست‌،‌افلاسن هم شعاری‌ست
دلق کهن بهاری‌ست گر میرزا نخندد

دور غنا و افلاس یک باده و دو جامند
گر با کریم شرمیست پیش‌گدا نخندد

ای‌کارگاه عبرت انجام عمر پیریست
قد دوتا دولب شد مرگ ازکجا نخندد

چون نام بر زبانها ننشسته راه خودگیر
نقش نگین نگردی تا برتو جا نخندد

زان چهرهٔ عرقناک بی‌پردگی چه حرفست
آن‌گل‌که آبیارش باشد حیا نخندد

پاس حضور الفت از عالمیست‌کانجا
گر زخم هم بخندد از خم جدا نخندد

هرچند گرد امکان دامان صبح گیرد
بیدل‌شکستن رنگ برروی ما نخندد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.