هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق، جدایی، فنا و بقا، و رابطهٔ انسان با معشوق و خدا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، حالات درونی خود را بیان می‌کند و از رنج‌های عشق و دوری سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند تواضع، عبرت، و امید نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند تا به درستی درک شوند.

غزل شمارهٔ ۹۷۵

رگ گل آستین شوخی کمین صید ما دارد
که زیر سنگ دست از سایهٔ برگ حنا دارد

اگر در عرض خویش آیینه‌ام عاریست معذورم
که عمری شد خیال او مرا از من جدا دارد

نگردد سابهٔ بال هما دام فریب من
هنوزم استخوان جوهر ز نقش بوریا دارد

به رنگ سایه‌ام عبرت‌نمای چشم مغروران
مرا هر کس ‌که می‌بیند نگاهی زیر پا دارد

نمی‌باشد ز هم ممتاز نقصان و کمال اینجا
خط پرگار در هر ابتدایی انتها دارد

حیات جاودان خواهی‌گداز عشق حاصل‌کن
که دل در خون شدن خاصیت آب بقا دارد

به عبرت چشم خواهی واکنی نظارهٔ ما کن
غبار خاکساران آبروی توتیا دارد

به دل تا گرد امیدی‌ست از ذوق طلب مگسل
جهانی را گدا در سایهٔ دست دعا دارد

اگر موجیم یا بحریم اگر آبیم یا گوهر
دویی نقشی نمی‌بندد که ما را از تو وا دارد

به فکر اضطراب موج کم می‌باید افتادن
تپش در طینت ما خیر باد مدعا دارد

من ‌و تاب‌ وصال و طاقت دوری چه حرفست این
اسیری‌راکه عشقت خواند بیدل دل‌کجا دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.