هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند طمع، خست، تفاخر، و بی‌ثمر بودن برخی تلاش‌ها می‌پردازد. همچنین، از مفاهیمی مانند فروتنی، درک هستی، و تأمل در رازهای زندگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، نگاهی انتقادی به برخی صفات انسانی دارد و در عین حال، به مفاهیم عرفانی و فلسفی نیز اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از انتقادهای اجتماعی و مضامین اخلاقی مطرح‌شده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر پیچیده یا سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۹۸۱

بر طمع‌، طبع خسیسی‌ که تفاخر دارد
آبرو را عرق سعی تصور دارد

با بخیلان نه همین طبع‌ گدا ناصاف است
کیسهٔ خود هم ازین قول دلی پر دارد

گل این باغ اگر بیخبر از فرصت نیست
خندهٔ رنگ به روی که تمسخر دارد

طبع‌شهوت‌نسب از سیرگریبان عاری‌ست
گردن خر سر تحقیق به آخور دارد

خاک شو معنی موهومی هستی دریاب
فهم رازت به عدم جیب تفکر دارد

نی ز هستی خجلم نی ز جنون منفعلم
طبع بی ‌ساختهٔ شوق چه عنصر دارد

ز شکست است رک‌ گردن امواج بلند
عاجزی هم چقدر ناز و تکبر دارد

قلّت مایه عرق می‌کشد از طبع‌ کریم
ابر هرجا تنک افتاد تقاطر دارد

خودگدازست شراری‌که به جایی نرسد
ناله در بی‌اثری سخت تأثر دارد

محو گردیدن ما آنهمه ناموزون نیست
سکتهٔ مصرع نظاره تحیر دارد

بیدل از جهل میندیش‌که در مکتب عشق
گر همه طفل سرشک است تبحر دارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.