هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و فلسفی است که به موضوعاتی مانند خاموشی، عشق، رنج، خودشناسی و وابستگی‌های دنیوی می‌پردازد. شاعر از زبان نمادین و استعاری برای بیان احساسات عمیق و تفکرات پیچیده استفاده می‌کند. مفاهیمی مانند شکستن آینه به عنوان نمادی از تغییر و تحول، اشک و رنج عاشقانه، و نگاه پاک به عنوان آیینه‌ای از حقیقت در متن به چشم می‌خورد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۸۴

ز جرگهٔ سخنم خامشی به در دارد
فشار لب بهم آوردن این اثر دارد

ز دستگاه گرانجانی‌ام مگوی و مپرس
دمی‌که ناله‌کنم کوهسار بر دارد

سخن به خاک مینداز در تأمل ‌کوش
به رشته‌ای که گهر می‌کشی دو سر دارد

بهم زن الفت اسباب خودنمایی را
شکست آینه‌، آیینه‌ای دگر دارد

تنزه آینه‌دار بهار ناز خوش‌ست
حنا مبند به دستی ‌که رنگ بر دارد

به دوش اشک روانیم تا کجا برسیم
چو شمع محفل عشاق چشم تر دارد

به مرگ هم نتوان رستن از عقوبت دل
قفس شکستهٔ ما بیضه زیر پر دارد

به هرچه می‌نگرم شوخی‌تبسم تست
جهان روز و شبم ششجهت سحر دارد

غبار غیر ندارم به خویش ساخته‌ام
دلی‌که صاف شد آیینه در نظر دارد

نریخت دیده سرشکی‌ که من قدح نزدم
گداز دل چقدر ناز شیشه‌گر دارد

ز صبح این چمن آگاه نیست غرهٔ جاه
گشاد بال همان خنده‌ای دگر دارد

به نقش پا چه رسد بیدل از نوازش چرخ
به باد می‌دهدم گر ز خاک بردارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.