هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، جدایی، و رسیدن به حقیقت می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند ماه، گل، و باغ برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند و به مفاهیمی مانند فنا در عشق و وحدت وجود اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۱۰۰۱

ادب چون ماه نو امشب پی تکلیف من دارد
قدح کج کرده صهبایی که شرم از ریختن دارد

به وضع غنچه فرصت می‌دهد آواز گل‌ها را
که لب زینهار مگشایید خاموشی چمن دارد

ز ساز و برگ آسایش چه دارد منعم غافل
همه‌ گر نام دارد در زمین آب کن دارد

چنین کز دیده‌ها یوشیده‌اند احوال مجنونم
که گر گردون شوم عریانی من پیرهن دارد

ز انگشت شهادت این نوایم ‌گوش می‌مالد
که سوی او اشارت هم ز خود برخاستن دارد

ازین محفل به جایی رو که در یاد کسان نایی
وگرنه در عدم هم رفتنت باز آمدن دارد

بسوز و محو شو تا عشق‌ گردد فارغ از رنجت
شرار سنگ بت پر انتظار برهمن دارد

به پیری تا کجا خواب سلامت آرزو کردن
خمیدن سایه بر بنیاد دیوار کهن دارد

نمی‌دانم کجا دزدم سر از بیداد مژگانش
که دل تا دیده یک تیر تغافل پر زدن دارد

شکوه ناز می‌بالد ز پهلوی نیاز اینجا
کلاه او شکست آراست تا رنگم شکن دارد

بغل وامی‌کند گرد چمن ‌خیز خرام او
که امشب انجمن مهتاب و بوی یاسمن دارد

دل‌از ننگ‌آب‌شد بیدل‌که‌پیش‌لعل‌خاموشش
تبسم می‌کند موج‌ گهر گویی دهن دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.